#سوکورو_تازاکی_بیرنگ_و_سال_های_زیارتش ، داستان پسری است که در #خانوادهای گرم بزرگ شده و برای ادامه تحصیل به توکیو میرود. پس از چندی ناگهان و بی هیچ توضیحی از گروه دوستی سالم نوجوانی خود (سه پسر و دو دختر) #اخراج میشوند. این اخراج منجر به #بحران_روحی شدید در وی و در نهایت #تنهایی او میشود. او در 36 سالگی مهندس حمل و نقل (مترو) عالی است اما موقع ارتباط با سارا، سارا میفهمد او #گره_ذهنی از گذشته خود دارد و سارا او را مجبور میکند بعد از 16 سال بفهمد #چرا؟!؟!؟.
داستان را دوست نداشتم. #درخشان نبود، فراز و فرود نداشت، بسیاریا ز محتوای کتاب #تکراری بود، بحران مطرح شده در کتاب بحران نبود. #بی_رنگی و #زیارت #کلمات_مقدس اند که به سودوکو، با این #سبک_زندگی نمیخورد. مردی که هیچ تلاشی برای حل مشکلاتش نکرد بود و #عمرش_را_بر_باد_داده_بود!!
نقدی از کتاب را خواندم، نوشته بود این داستان زندگی ماست که بعد از #کنکور به تهران رفتیم و آنجا ماندیم و هر روز تنها تر شدیم. اونجا بود که فهمیدم. من هیچ وقت در خارج از یزد یا تنها زندگی نکردم، برای همین نتونستم تنهایی سودوکو را #درک کنم و برام تمسخرآمیز بود.
همسرم ازم پرسید به نظرت خانم ایکس (همکلاسی مجردم که توی آمریکاست) خوشبخته؟! گفتم: نه اونقدری که ما فکر می کنیم!!
درس آموختهها:
- #انسان_مدرن به سمت #تنهایی میرود و تنهایی بدتر از داشتن #دوست_بد است.
- اسمها #هویت سازند. سودوکو به معنای ساختن
- اگر بخواهیم قیمت بالا برای محصولات کسب و کارمون بدهیم، محصولاتمان باید با پرستیژ باشد و رفتارمون (کسب و کار و منابع انسانی مان) نیز!
- باید بتوان از المان های یک #دفتر_کاری، حوزههای کاری و ارزشهای آن سازمان را درک کرد.
جملات جالب:
- تصمیم گرفت بیش از این کشش ندهد، ممکن بود تا ابد به آن فکر کند ولی جوابی نگیرد. این #شک را داخل کشویی در ذهنش گذاشت و رویش برچسب زد "بلاتکلیف". از این کشوها، درونش زیاد داشت.
- #تاریخ را نه میشود پا کرد و نه عوض، مثل این هست که بخواهی خودت را عوض کنی. میشود روی خاطرهها سرپوش گذاشت ولی نمیشود قایم کرد.
- چیزهایی است که باید از گذشتهام حل کنم وگرنه هیچ وقت ازش #خلاص نمیشوم.
#یادداشت_نو
تنهایی ,کتاب ,میشود ,زندگی ,بحران ,داستان ,است که ,هیچ وقت ,کسب و ,را درک ,از این ,سوکورو تازاکی بیرنگ
درباره این سایت